یادگار دوست ( به بهانه فتح خرمشهر)
به نام خدا
چند روز قبل یکی از دوستان به نام آقای مصطفی شاطریان را که دیدم گفت: محسن م. یک چفیه مشکی به من داده که یادگار شهید سید مجتبی شجاع الدین است و شما به شهید شجاع الدین داده ای. محسن گفته اگر خواستی نگه داری به دکتر اطلاع بده.
من ابتدا تصمیم داشتم خودم آن چفیه را به عنوان یادگار نگهدارم . مصطفی گفت:" وقتی آمدی بازار ، بیا درب مغازه تا تحویلت دهم " ولی مشخص بود که از این کار ناراحت است.
دیروز که مصادف با سوم خرداد بود در بازار یاد مصطفی و چفیه افتادم . نزد مصطفی رفتم و او چفیه را آورد . چفیه را به او پس دادم و او تعجب کنان گفت : اگر بعد از این می گیری الان بگیر.
گفتم: نه چفیه پیش شما باشد. من ترجیح می دهم خود ، شجاع الدین باشم تا چفیه ام را برای یادگاری نگه دارند.
ایکاش واقعا میتونستیم چنین کسی بشیم